مامانیمامانی، تا این لحظه: 31 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 37 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
عقد مامانی و باباییعقد مامانی و بابایی، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره
ازدواج مامانی و باباییازدواج مامانی و بابایی، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره
سبحان از آغاز بارداریسبحان از آغاز بارداری، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره
سبحان عزیزم از لحظه تولدسبحان عزیزم از لحظه تولد، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره
وبلاگ آقا سبحانوبلاگ آقا سبحان، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

سبحان دنیای مامان و بابا

دلخوشم به دلخوشیت،دلخوشی جان و دلم

جبران روزهای گذشته

میدونم مامانی،الان با خودت میگی پس چرا بعد اینهمه مدت یاد وبلاگ افتادم و لحظات شیرین قبلو برات ثبت نکردم؟؟؟ عزیزکم قول میدم خلاصه ای از مهم ترین اتفاقای روزای قبلو برات بنویسم. اگر قرار بر جبرانه،میخوام برات از روزای اول بگم،روزهایی که هیچکس نمیدونست تو اومدی جز خدا و خودم و خودت و بابایی.تو اونقدر پسر خوبی بودی که موقع بارداری اصلا مامانی رو اذیت نکردی؛همه اینارو میذارم به حساب گل بودن و آقاییت که از همون روزای اول هوای مامانیو داشتی. نمیدونی همه چقدر از اومدنت خوشحال بودن؛بخصوص حاجی بابا و حاجی مامان که اولین نوه شون بودی و داشتن بابا بزرگ و مامان بزرگ میشدن.البته آقا و مامان جونم خوشحال بودن که اولین نوه ی...
15 آذر 1396

سلام پسر گلم

این اولین مطلبیه که تو وبلاگت مینویسم. هر چند خاطرات تک تک دقایقی که پیشمان هستی تا ابد در یادم هست،اما به فکر این کار افتادم تا شاید بتونم لحظه لحظه ی زندگیت رو در اینجا ثبت بکنم و در آینده هدیه ای ناقابل از خاطراتت بهت تقدیم کنم.امیدوارم خوشحالت کنم. ...
15 آذر 1396