مامانیمامانی، تا این لحظه: 31 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 37 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره
عقد مامانی و باباییعقد مامانی و بابایی، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره
ازدواج مامانی و باباییازدواج مامانی و بابایی، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره
سبحان از آغاز بارداریسبحان از آغاز بارداری، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره
سبحان عزیزم از لحظه تولدسبحان عزیزم از لحظه تولد، تا این لحظه: 7 سال و 12 روز سن داره
وبلاگ آقا سبحانوبلاگ آقا سبحان، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

سبحان دنیای مامان و بابا

دلخوشم به دلخوشیت،دلخوشی جان و دلم

عکس های جشن دندونی سبحانم

پسر گلم اولین دندونت20ام دی ماه (آخرین روز هشت ماهگیت)و دومین دندونت 1ام بهمن ماه رویید . عزیز دلم جشن دندونیتو روز چهارشنبه 4 بهمن ماه برگزار کردیم و شام تقریبا خودمونی 15نفره که شامل قرمه سبزی،آش دندونی،سالاد اندونزی،سالاد الویه شکل دندان و شکل ماهی،ژله بلوبری شکل دندان و آکواریومی بود ،تدارک دیده بودیم.  انصافا تزئین آش دندونیت حرف نداشت!(تنها چیزی که کار خودم نیست و به خاطر گریه و بهونه گیری تو به یکی دیگه سپردمش) اینم عکس شما شاهزاده کوچولوی تک دندونی در بغل بابابزرگ مامانی(که مامانی عاشقشه)   و عکس کادوهات که شامل وجه نقد،تاب موزیکال،ماشین اسباب بازی،کامیون اسباب بازی،حلقه های رنگ...
7 بهمن 1396

پرش از گذشته به حال

بالاخره بعد از چند ماه وبلاگ نویسی،موفق شدم که خاطرات گذشته رو تموم کنم و از این به بعد خاطرات زمان حال و هر روزه آقا سبحانو براتون به اشتراک میگذارم. اینم عکس کودکی اعضای خانواده ...
29 دی 1396

هفت ماهگی سبحان عزیزم

روزهایی که هر چی گیر می آوردی،میبردی سمت دهنت! روزهایی که اگه هیچی پیدا نمیکردی، انگشت های پاهاتو توی دهنت میکردی! اولین غذا خوردنت (در روزهای آخر شش ماهگی و شروع هفت ماهگی) و با غذا بازی کردنات ...
29 دی 1396