زمستان۱۴۰۰
شب یلدای ۱۴۰۰ عکس برفی، روستای آغمیون اداره بابا تولد ابجی حسنا(دخترعمو) شب هفت حسنا کوچولو نقاشی و گل از طرف شما برای حسنا جون جشن تولد قمری پسرم، مصادف با جشن نیمه شعبان. چهارشنبه سوری عکس با کت و شلوار سیسمونیت پسر چکمه پوش. رفته بودیم برات پوتین زمستانی بخریم که گیر دادی ،از این چکمه ها میخوام،بپوشم برم ابیاری زمین و باغ. خاله بازی با ابجی سارا و زهرا (تولدبازی) یه کیک دیگه هم، از طرف دایی جون برای تولد قمری شما. ...
پاییز۱۴۰۰
پسر جانم تصمیم گرفتم از این ببعد ، خاطراتتو با عنوان هر فصل بنویسم، چون کامپیوترمون خراب شده و نمیتونم زود به زود بیام و به روز کنم و آپلود عکس با گوشی هم سخته. قربون دندونای موش موشیت بشم،که موقع خندیدن شیرینترین پسر دنیا میشی. یه شب به تالار طلائیه تبریز رفتیم و بخاطر شما پیتزا سفارش دادیم.و تو حیاط تالار با مرغابی ها کلی حرف زدی و بازی کردی. ائل گولی تبریز آذر ماه ،حاجی مامان و علی دایی و محمد دایی با هم به مشهد رفتن، و چون شما همش میگفتی منم مشهد ببرید، حاجی بابا یه شب برای نماز مغرب مارو به امامزاده شهرمون برد و گفتیم رفتیم مشهد و شما باور کردی😅فدات بشم که بخاطر سردی هوا نشد ما هم...