مامانیمامانی، تا این لحظه: 32 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 38 سال و 18 روز سن داره
عقد مامانی و باباییعقد مامانی و بابایی، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره
ازدواج مامانی و باباییازدواج مامانی و بابایی، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره
سبحان از آغاز بارداریسبحان از آغاز بارداری، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره
سبحان عزیزم از لحظه تولدسبحان عزیزم از لحظه تولد، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره
وبلاگ آقا سبحانوبلاگ آقا سبحان، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

سبحان دنیای مامان و بابا

دلخوشم به دلخوشیت،دلخوشی جان و دلم

35 ماهگی سبحان جون

فقط دو ماه تا تولد 3 سالگی عشقم😍 پسر عزیزم کاش میشد همیشه خبرهای خوبو در وبلاگت ثبت کنم،ولی این روزها کل دنیا و کشورمون درگیر ویروس کرونا هست و ما بیشتر از همیشه مراقب شماییم و خونه نشین شدیم. یک هفته به عید نوروز مونده ولی خبری از حالو هوای عید نیست. اتفاقای بد سال98 ، که اولش با سیل و خرابی هاش شروع شد و بعد ادامه تحریمها و داستان خروج از برجام و تهدیدهای ترامپ و تحریکات عربستان و داعش و سوریه و ادامه گرانیهای وحشتناک اجناس و دلار و سکه و خودرو و املاک و ...و اختلاس و گرانی قیمت بنزین و اغتشاشات و اعتراضات و... ، زلزله شهرمون ،شهادت و ترور سردار سلیمانی و سقوط هواپیما و شیوع ویروس کرونا و احتکار ماسک و مواد ضدعفونی کننده، تعطیلی م...
22 اسفند 1398

34 ماهگی عشق جان

مامان اومده که جبران کم کاری این چند ماهو بکنه. روز ولنتاین که حسابی بابایی رو سورپرایز کردیم.💝 لازانیای مامان پز که پسرم خیلی دوست داره😋 قربون مدل نشستنت قربون لبخند ملیح و ادبت قربون قلب درست کردنت نقاشی سمت چپ،دومین نقاشی پسرم که پشت همه نقاشی هاش کلی داستان هس.نقاشی  سمت راست نقاشی منه که سبحان شبیه اونو کشیده. و اما داستان نقاشی: اون آدم کله بزرگ ، حاجی مامان  هس و اون خطها و پنجره ها خونمونه که یعنی حاجی مامان خونمون اومده.   علی دایی که کلاس ووشو میره و لباساشو پوشیده و گیر داده که ازم عکس بنداز بذار اینترنت😊 طبق معمول هر ماه ...
2 اسفند 1398

33 ماهگی باهوش جان

یعنی پسرم تا کمتر از 3 ماه دیگه،3 ساله میشه؟!؟😲 عشق مامانی،بالاخره دوم بهمن مامان خانومت از پایان نامه ارشدش دفاع کرد و تموم شد. انشاالله جشن فارغ التحصیلی مقطع دکتری و بالاتر خودت پسرم😇 یک سبد گلی سفارش بدم که از در دانشگاهت وارد نشه🙄 این هم از علی داییت که با حاجی مامان،دانشگاه اومده بودن.👇 عاشق این عکسمونم😍👇 حالا از دفاعم نگم که نمره افتضاح 17 گرفتم،روزهای قبل دفاع اصلا ذره ای استرس نداشتم ولی جلسه دفاع یک استرسی گرفته بودم که صدام میلرزید و اصلا از ارائه خودم راضی نیستم. تو هم که اول جلسه یه شیشه شیر دستت گرفته بودی و میخوردی و سالنو قدم میکردی که استاد گفت ببرنت بیرون تا حواسمو پرت...
2 اسفند 1398
1