مامانیمامانی، تا این لحظه: 32 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 38 سال و 18 روز سن داره
عقد مامانی و باباییعقد مامانی و بابایی، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره
ازدواج مامانی و باباییازدواج مامانی و بابایی، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره
سبحان از آغاز بارداریسبحان از آغاز بارداری، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره
سبحان عزیزم از لحظه تولدسبحان عزیزم از لحظه تولد، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره
وبلاگ آقا سبحانوبلاگ آقا سبحان، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

سبحان دنیای مامان و بابا

دلخوشم به دلخوشیت،دلخوشی جان و دلم

دوازده ماهگی سبحان خان

عزیز دلم دیروز (97/1/21) یازده ماهگیت تمام شد و وارد دوازده ماهگیت شدی. باورم نمیشه که یک ماه تا تولد و یک ساله شدنت مونده؟!!! چقدر سریع گذشت این روزها همش از خدا میخام که دقایق به کندی بگذرند تا من بیشتر از بودن در کنارت لذت ببرم همش با خودم میگم نکنه این روزها بگذره و کاری رو که باید برات میکردمو،نکرده باشم؟روزی نیاد که حسرت این روزها و کارهای نکرده رو بخورم ؟ مامان در فکر و تدارک برگزاری مراسم جشن تولدته،البته هنوز درباره تعداد مهمونا و مکان برگزاری جشن و تم تولدت تصمیم قطعی نگرفتم. پسرک بهاری من،الان حکمت اینو که چرا من تا این حد عاشق فصل بهار بودم و هستمو،میفهمم؟برای اینکه دلم بهم خبر داده بود...
23 فروردين 1397

اولین مسافرت و سیزده بدر سبحان

عزیز دلم اولین مسافرتت رو در یازده ماهگی و روز12 فروردین رفتی و ما بخاطر رعایت شما،جای نزدیک انتخاب کردیم و این شد که رفتیم به شهر مشگین شهر در استان اردبیل.و از اونجایی که شما پسر ناز مامان خیلی خوش سفری ،  اصلا مامانی رو اذیت نکردی... و این عکس شما روی پل معلق مشگین شهر...   روز سیزده بدر هم تا ظهر در باغ آقا جون بودیم و بعد از ناهار به مزرعه و باغ سیب حاجی بابا رفتیم و کلی خوش گذشت. و اما  عکسهای آتلیه مامانی عزیزکم یک هفته ای میشه که داری سعی میکنی خودت پا بشی وایستی،ولی تا نیمه بلند میشی و میوفتی زمین... پسر گلم دیروز (97/1/18) برای اولین بار خواب دیدی و از خوا...
17 فروردين 1397

یازده ماهگی و اولین عید نوروز آقا سبحان

سبحان عزیزم ... عیدت مبارک ... پارسال این موقع تو هنوز دنیا نیومده بودی و ما برای اومدنت لحظه شماری می کردیم، در عوض ما امسال زیباترین نوروزمون رو تجربه کردیم ... اولین عید سه نفره مون ... پسر گلم روز قبل از سال تحویل،با بابایی بردیمت آتلیه و بمناسبت اولین عید نوروزت،ازت عکس انداختیم. پسر گلم عید امسالو با عروسی دختر عمه مامان(آذر جون) شروع کردیم و اکثر روزهای عید درگیر عروسی و عید دیدنی بودیم و تا الان موفق نشدیم که مسافرت بریم. اینم ست کردن بابایی با شما امسال سفره مون هشت تا سین داشت ... سین هشتم و قشنگ ترین سین سفره مون تو بودی سبحان زیبای من... نفس مامان...
10 فروردين 1397
1