مامانیمامانی، تا این لحظه: 31 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 37 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره
عقد مامانی و باباییعقد مامانی و بابایی، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره
ازدواج مامانی و باباییازدواج مامانی و بابایی، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره
سبحان از آغاز بارداریسبحان از آغاز بارداری، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره
سبحان عزیزم از لحظه تولدسبحان عزیزم از لحظه تولد، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره
وبلاگ آقا سبحانوبلاگ آقا سبحان، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

سبحان دنیای مامان و بابا

دلخوشم به دلخوشیت،دلخوشی جان و دلم

بای بای می می

1398/2/8 5:06
نویسنده : مامان سبحان
414 بازدید
اشتراک گذاری

پسر شیرین مامان (بقول بابا، سپر مامان)دیگه میخام کم کم از شیر بگیرمت.خیلی وقته دست دست میکنم  و نگران اذیت شدن توام.ولی الان از ی طرف ماه رمضون داره میرسه،از ی طرفم شیرم خیلی کمه و بشدت وابسته شدی و از طرف دیگه کم مونده به دوسالگیت ...

واس همین فعلا از چسب زدن به یک می می شروع کردم و میخام کم کم قطع کنم که اذیت نشی.تا الان که خوب همکاری کردی و کمتر می می میخای و می می اوف شده رو ناز میکنی و میگی می می اووووووف.

عشق مامان الان که دارم مینویسم،دقیقا دو روزه میشه که شیرمو نخوردی(1 سال .11 ماه.15 روزگیت).فقط میتونم بگم که کمک خدا بود که با اون شدت وابستگیت به اون راحتی از می می جدا شدی.البته موقع خواب اذیت میشی ولی سرپا بغلم نگهت میدارم و لالایی میگم ، یا رو پاهام میخوابونمت و قصه (بقول خودت شنگول منگول انگول ) میگم و یا سایه بازی میکنیم و ... تا خوابت ببره.

سه روز پیش اومدی می می خواستی،اولش خودتو مظلوم کردی و با ناز خواستی به زبون بگیریم ولی وقتی گفتم اوف شده،شروع کردی با خشونت به کشیدن یقه لباسم و  زدن من.فدات بشم،دلم برات کباب شد😢.واس همین با بابایی بردیمت شهربازی تا یکم از یادت بره. 

و اینکه خدا رو شکر این دو روز ،غذا خوردنت بهتر و بیشتر شده...😍

از خدا میخام که دیگه هوس می می نکنی.🙏

.............................................................................................................................................................................................................................................

عشق جانم امروز یک هفته هست که می می نخوردی،مبارک باشه،دیگه مرد شدی برا خودت پسرم❤️

 

پسندها (11)

نظرات (6)

🥀نوزیتا🥀🥀نوزیتا🥀
8 اردیبهشت 98 10:46
دو سه روز بکذره عادت میکنه رسم زندگی اینه شما هم ناراحتش نشید گردش ببرید تا زیاد بفکرش نه افته غذا زود به زود بدید تا سراغتون نیاد😍
فداش بشم 😅
مامان سبحان
پاسخ
بله.واقعا اینطوره.ممنون از دلگرمیتون😍
خاله ی مهربونخاله ی مهربون
8 اردیبهشت 98 15:57
چه خاطره ی با مزه ای😍
مامان سبحان
پاسخ
😍😅
❤️Maman juni❤️Maman juni
8 اردیبهشت 98 19:44
ای جااااانم انشالله راحت از شیر جدا شه 🌹❤️
مامان سبحان
پاسخ
ممنون عزیزم.انشاالله
Maman fatemehMaman fatemeh
9 اردیبهشت 98 14:13
منم دخترم و دوهفته هستش از شیر گرفتمش دقیق تویک سال و 6ماهگیش  مبارکش باشه 😍😍😍بهونه گیر نشده عایا؟؟؟؟اخه دخترمن قبلا اصلا بهونه گیر نبود الان یکم بهونه گیر شده بعد هرچیزیم که میخاد باید حتما بهش بدی😐
مامان سبحان
پاسخ
منم تبریک میگم.🌷چرا ،خیلی.سر هر چیزی گریه میکنه و همش باباشو میخاد.😱
مامان فاطمهمامان فاطمه
9 اردیبهشت 98 16:51
آخی عزیزم روزا و شبای سختیه ولی زود تموم میشه.من دخترمو شب یلدا از شیر گرفتمش یعنی حدودا ۵ ماه زودتر.یک هفته سختی کشیدم.پسرا راحت تر جدا میشن.پسرم فقط با یه دعا از شیر گرفته شد ولی دخترم سخت تر بود.ان شاءالله زودتر یادش بره
مامان سبحان
پاسخ
سبحانم اولش راحت جدا شد ولی الان روزی یکی دوبار یادش میوفته😡
مهرآرامهرآرا
9 اردیبهشت 98 17:11
نگران نباش طبیعیه
اگه یه وقت خیلی بهونه گرفت یکم ابلیمو بزن بعدش بذار بخوره مزه اش افتضاح میشه دیگه نمیخوره زنداداشم بچه ها شو همینجوری از شیر گرفت خیلی سریع هم جواب داد
مامان سبحان
پاسخ
چ جالب.من رب شنیده بودم ک اونم ترسیدم فک کنه خون هس،نزدم.