مامانیمامانی، تا این لحظه: 31 سال و 8 ماه سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 37 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره
عقد مامانی و باباییعقد مامانی و بابایی، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
ازدواج مامانی و باباییازدواج مامانی و بابایی، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
سبحان از آغاز بارداریسبحان از آغاز بارداری، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه سن داره
سبحان عزیزم از لحظه تولدسبحان عزیزم از لحظه تولد، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره
وبلاگ آقا سبحانوبلاگ آقا سبحان، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

سبحان دنیای مامان و بابا

دلخوشم به دلخوشیت،دلخوشی جان و دلم

13 ماهگی سبحان جان و شروع سال دوم زندگی

1397/2/23 5:31
نویسنده : مامان سبحان
991 بازدید
اشتراک گذاری

پسر خوشگلم دیروز به همراه بابایی برای چکاپ کلی یک سالگی ات پیش دکترت بردیمت و ایشون از رشد وزن و قد و دور سر و استخوان بندی و رشد حرکتی و گفتاری ات خیلی راضی بودند و گفتند که خداروشکر همه چی ات نرماله.

درباره تبی هم که دو هفته پیش کرده بودی و به دنبالش الان سینه ات چرک کرده،گفتند که ویرووسای لعنتی سراغت اومده بودند.برای همین گفتند فعلا واکسن 12 ماهگیتو، یک هفته به عقب بندازیم تا خوب بشی.

دو ، سه روزی هم میشه که دیگه بهت شیر خشک نمیدم و روزی 3 بار شیر کم چرب پاستوریزه گاو و شیر خودمو میخوری.

دیشب بابایی رو تخت دراز کشیده بود و شما رو زمین با اسباب بازیات بازی میکردی که یهو دیدیم خودت به تنهایی  از تخت بالا رفتی.تعجبخندونکتعجب

عزیزترینم،هفتمین و هشتمین مرواریدات هم در راهند و جاشون سفید شده.مبارکت باشند همه کسم.ایشاالله دندونای شیریت...

 

اولین خط خطی نفسم،الهی قربون اون مدل مداد دستت گرفتنت بشم.

یک عدد جیگر 12 ماه تمام

دیروز هم سه تایی با بابایی به دانشگاه مامان رفتیم ،برای اینکه مامانی یک ترم دیگه هم مرخصی بگیره تا تمام وقت در اختیار شما باشه.تا اگه ترم دیگه  شما اجازه بدید پایاننامه مو بنویسم و دفاع کنم.

عکس شما در حیاط دانشگاه.ایشاالله روزی که شما دانشگاه بری.منتظر

یعنی عاشق این مدل کردن لباتم.مونالیزای قرن حاضر میشی(معلوم نیس خوشحالی،آدمو مسخره میکنی،جدی هستی،شیطنتت گل کرده یا چی...)

دیشب هم در 1 سال و 6 روزگی ات مصادف با اول ماه رمضان،بعد از افطار که مشغول تماشای فیلم بودم ،دیدم داری تلاش میکنی که خودت به تنهایی از روی زمین بلند شی و بایستی ،در حالیکه قبلا خودم بلندت میکردم.بوس(متاسفانه نمیشه از این صحنه ها عکس گرفت و فقط میشه فیلم گرفت)

دیگه ول کن نبودی و مدام این کارو تکرار میکردی ، الهی فدات بشم که اینقد پر تلاشی.محبت


دلم چندین سال است روزه ی عشق گرفته است ! اذان افطارش را تو بگو!

سر سفره افطاری،خونه حاجی بابا در بغل دایی علی که عاشقته و همیشه التماس میکنه که شب خونشون بمونیم.

یعنی کافیه یک لحظه ازت غافل شیم تا همه سفره رو به هم بریزیخندونک

اینجا هم دایی علی به زور نگهت داشته که به سفره حمله نکنیشاکی

سلام بامراااااام،شدی همه باورااااااام

سیبیل بهم میاد؟!؟عینک

خوشمزهبفرمایید سوپ سبحان میل کنیدخوشمزه

 

اول بذارید خودم تست کنم بعد...خوشمزه

 

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

سبحان خوشگلم،امروز در یکسال و 18 روزگیت بالاخره موفق شدیم که واکسن یکسالگیت رو بزنیم.

هفته اول دکترت بخاطر سرماخوردگیت،توصیه کرد که واکسنو یک هفته عقب بندازیم،هفته دوم هم خود مرکز بهداشتی گفت باید تعداد زیاد باشه تا واکسنو باز کنیم و چون کس دیگه ای  جز ما نبود، کشید به این هفته...شاکی

نمیدونم الان که واکسنو دیر زدیم ضرر داره یا نه ،اثر میکنه یا نه ...؟غمناکسوالغمناک

خداروشکر تب آنچنانی هم نداشتی و فقط موقع زدن واکسن به بازوت یه جیغ بنفش کوچولو کشیدی و السلام...

جای واکسن روی بازوی نازتغمناک

وزنت:9/500 کیلوگرم

قدت:79 سانتی متر

دور سرت:47 سانتی متر

جدیدنا هم فقط مامانو بوس میکنی ،البته اولش یه گاز میگیری بعدش لبای خوشگلتو غنچه میکنی  و  مووووچ بوس و  میفرستیم به اوووووج آسمونا

قدم برداشتنات هم با سرعت کمی داره رشد میکنه و وقتی کیفت کوک باشه،5 / 6 قدمی ورمیداری ، عوضش مهارت گفتاری و  ارتباطی و اجتماعی و درک مفاهیم و حرکات ظریفت عالیه.

انصافا این ماه رمضون پدرم دراومد: از ی طرف روزه داری ، از ی طرف شیر دادن به شما و از ی طرف هم شیطونیای شما که همه ی سختیارو ،راحت میکنه.خسته

نترسید،روح نیست

.

.

.

.

آقا سبحان از خودش و باباش سلفی انداختهتعجبزبانخندونک

محبتاز دو عدد عشقمحبت

درسخوانپروفسور سبحان وارد میشود....درسخوان

الهی فدای اون چشمای درشت و سیاه و خوشگلت بشم که اینقد عینک بهش میاد...بوس

متفکرالبته ایشاالله که عینکی نشیعبادت


در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
مثل آرامش بعد از یک غم ، مثل پیدا شدن یک لبخند، مثل بوی نم بعد از باران .

در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
من به آن محتاجم !

شب 23 رمضان و اولین قران به سر گذاشتن پسملیفرشته

به خاطر اینکه شما گل پسر اذیت نشی،امسال هم مثل پارسال شبهای احیارو خونه موندیم و با تلوزیون مراسمو اجرا کردیم.عبادت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ووووش...فدای اون خمیازه هاتخواب آلود

موقع رفتن به افطاری،خواستم لباساتو عوض کنم که بیدار شدی و چون خوابت ناقص مونده بود،همش خمیازه میکشیدیخواب

 

قدم برداشتنات و راه رفتنت هم خیلی بهتر شده و مسافت بیشتریو راه میری.تشویق

شیطونکم این ماه رمضون کلا خشن برخورد میکردی و توی هر افطاری حداقل یکیو مجروح میکردیشیطان

طوریکه هر کی باهات فاصله شرعی رو رعایت نمیکرد یا بهت زور میگف،به قول خودت اچچچچچی (زدن با دست) میکردی و بابایی کلی کیف میکرد ک از الان زیر بار حرف زور نمیری ، ولی من از یه طرف دلم به حال اون بچه ها میسوخت ( با اینک ازت بزرگتر بودن) ،از ی طرفم نگرانم ک همیشه این رفتارتو ادامه بدی...متفکر

از ساعات خوابت هم نگم که تا من نخوابم نمیخوابیخواب

دلغکسبحان موتور سوار میشود...دلغک

قویسبحان پا در کفش (البته چکمه) بزرگان میکندقوی

شیطانسبحان خطر در حال بازی با کبریتنه

نظرات (16)

مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
23 اردیبهشت 97 7:06
انشاللا صحیح و سالم قد بکشه
مامان سبحان
پاسخ
ممنون از مامانی خوب.ممنون
مامان صدرامامان صدرا
23 اردیبهشت 97 7:11
 ماشالله عزیزم از چشم بد دور 😙😙
مامان سبحان
پاسخ
ممنون عزیزم.مرسی که وقت میذارین و وبلاگ محبتسبحانو میبینید.
مامان شهلامامان شهلا
23 اردیبهشت 97 20:08
خوشحال میشم به وبلاگ دخترم الهه بیاین و ما رو لایک کنید و برامون نظر بذارید   ممنونم
مامان سبحان
پاسخ
چشم عزیزم.امیدوارم درکم کنید که چرا جواب نظراتتونو دیر میدم.با شیطنتای سبحان به زور وقت میکنم بیام عکساشو بگذارم و برم.خجالت  ولی همه نظراتتون برام مهمه و میخونم.محبت
خاله ی مهربونخاله ی مهربون
28 اردیبهشت 97 12:22
عزیزم چه با مزه
مامان سبحان
پاسخ
مرسی خاله مهربون.چشمای خوشگلتون بامزه میبینهمحبتگل
 
مامانی- گل پسر مامانیمامانی- گل پسر مامانی
29 اردیبهشت 97 8:34
به به. تو این سن همش اتفاقات جدید هست. امیدوارم که همه مراحل رک راحت و به سلامتی طی کنه گل پسرتون.
مامان سبحان
پاسخ
بله دقیقا.از ی طرف راه رفتن،از ی طرف دندون در آوردن،از ی طرف هم شیطنت و ... ممنون.همچنین گل پسر شما
مامان و بابای حلما و حسینمامان و بابای حلما و حسین
29 اردیبهشت 97 8:44
خدا حفظش کنه انشاالله
مامان سبحان
پاسخ
انشاالله خدا همه ی بچه هارو من جمله نی نی وبلاگی هارو حفظ کنه.گل
مامانیمامانی
31 اردیبهشت 97 18:30
ماشاالله خدا حفظش کنهمحبت
مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
3 خرداد 97 8:01
سبیل شومحبتخندونک
مامان سبحان
پاسخ
خندونکفقط ی دستمال یزدی اش کمهخندونک     
🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸🌸محجوب بانو 💖 آقا ســید🌸
3 خرداد 97 11:07
اییییی جونممممم
ماشالله بهششششششش 🌹🌹😍😍
انشالله همیشههههه خوب و خووووش و سلامت باشین
مامان سبحان
پاسخ
گلمحبتممنون محجوب بانو جان.همچنین شماگل
مامان صدرامامان صدرا
4 خرداد 97 12:07
ای جانم چه عکسای بامزه و هنری ❤😘😁
مامان سبحان
پاسخ
ممنون عزیزم.شما لطف داری.
شادی زندگیشادی زندگی
5 خرداد 97 17:30
سلام مامان اقاسبحان ایشالله زیر سایه پدرومادر قدبکشه گل پسرتون به وبلاگ من هم سربزنید
 
مامان سبحان
پاسخ
سلام خانومی.ممنونم،انشاالله شما هم مامان بشی و عکسای نی نی تو بگذاری ببینیم.چشم.
مامانمامان
8 خرداد 97 8:51
عاشق عکسهای توی قابلمش هستم
مامان سبحان
پاسخ
مرسی مامان پوریا و پارسا جون.بهم انگیزه میدید.محبت
مامان صدرامامان صدرا
8 خرداد 97 10:38
اصلا فرقی نمیکنه که چن روز دیر زده باشین خداروشکر که تب انچنانی نکرده و حالش خوبه انشالله ب زودی کلوچه راه میفته ❤😍😚
مامان سبحان
پاسخ
ایشاالله ک اینطور باشه سونیا جان.عبادت
آره.میگن واکسن یکسالگی بعد از دو هفته اثراتش میاد.منتظر
البته امروز یهویی، خودش دستاشو از مبل رها کرد و مسافت زیادی اومد تا بهم برسه.آرام
مامان نفیسهمامان نفیسه
8 خرداد 97 12:44
چ عکسای با نمکی! مخصوصا با سیبیلمحبت

جشنایشالا جشن 120 سالگی رو زیر سایه پدر و مادر برگزار کنید دلغک
به وبلاگ دختر ما هم سری بزنید آرام باعث افتخاره گل
مامان سبحان
پاسخ
ممنون نفیسه جان.بیشتر از عکسهای ژورنال شما ایده میگیرم.
همچنین جشن 120 سالگی حلما جون ناز.زیبا
چشم.من همیشه پستهای جدیدتونو نگاه میکنم.
❤فاطمه جون❤❤فاطمه جون❤
12 خرداد 97 5:44
چقدر بامزه ست این گل پسر
مامان سبحان
پاسخ
مرسی فاطمه جون.شما لطف داریمحبت

30 خرداد 97 20:25
پروفـــــــــــــــــــــــــــــــسور                           دکتـــــــــــــــــــــــــــــر            سبحان به پذیرشعینکدرسخوان